آغاز کردم از لبانت سیب چیدن را
با کودکی ات در هوای دل، دویدن را
قلبم برای مهربانی کردنت تنگ است
یادم بده با چشمهایت خوب دیدن را
من از تبار زخمهای عشق فرهادم
می خواهمت! حتی همین سختی کشیدن را...
بگذار بعد از سالها دوری ت خوش باشم
ویران نکن آینده ی بعد از رسیدن را
شبهای من از چشمهایت رنگ می گیرد
من دوست دارم در هوای تو دمیدن را!
آرزو حاجی خانی