دیشب صدای گریه از دیوار می آمد
در من کسی می ریخت و آوار می آمد
بر روی لبهایی که از فریاد خشکیده
هی بوسه پشت بوسه بر سیگار می آمد
توی اتاقی که تنش از درد جان می داد
بوی تعفن از دل مردار می آمد
نتهای پرپر از سر انگشتها می ریخت
آهنگِ رفتن از سر تکرار می آمد
بعد از تو دیگر حس من توی غزلها مُرد
بعد از تو دیگر شعر طوطی وار می آمد
بعد از تو دیگر عشق را باور نمی کردم
هی پشت هم توی دلم انکار می آمد
زن پیش چشمان تو دست از مرد بودن شست
زن پیش چشمان تو که سربار می آمد
آنقدر به زیبایی چشم تو ایمان داشت
با هر لباس ساده به دیدار می آمد
عشقی که آغوش تو را در سینه اش می سوخت
تنها، به سمت چوبه های دار می آمد
با دستهایت توی قبرش جای می دادند
پشت سرش هم گریه های زار می آمد
آرزو حاجی خانی
کاری به جز دلت