بیداری ات وقت سحر را دوست دارم
آن چشمهای بی پدر را دوست دارم
در جاده ی بارانی چشمان مستت
هر روز و هر لحظه، سفر را دوست دارم
بین تمام صخره ها و کوهساران
در بازوانِ تو، خطر را دوست دارم!
عیبی ندارد که مسیرت سنگلاخی ست!
در راه تو هر دردسر را دوست دارم
آباد باشد خانه ات ای عشق اما،
من هر چه دل، ویرانه تر را دوست دارم
آرزو حاجی خانی
کاری به جز دلت